( 2602)پیشهای آموختی در کسب تن |
|
چنگ اندر پیشه دینی بزن |
( 2603)در جهان پوشیده گشتی و غنی |
|
چون برون آیی ازینجا چون کنی |
( 2604)پیشهای آموز کاندر آخرت |
|
اندر آید دخل کسب مغفرت |
( 2605)آن جهان شهریست پربازار و کسب |
|
تا نپنداری که کسب اینجاست حسب |
( 2606)حق تعالی گفت کین کسب جهان |
|
پیش آن کسب است لعب کودکان |
( 2607)همچو آن طفلی که بر طفلی تند |
|
شکل صحبتکن مساسی میکند |
کسب تن: تن پرورى، پرورش جسم.
پوشیده: (مقابل برهنه) کنایه از داراى مکنت و ثروت.
پوشیده گشتی: یعنی در این دنیا،
اندر آمدن: پدید گشتن، حاصل شدن.
حسب: تنها، به تنهایى، فقط.
لعب کودکان: بازى بچهها، و این تعبیر برگرفته است از آیه:« وَ ما هذِهِ اَلْحَیاةُ اَلدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ اَلدَّارَ اَلْآخِرَةَ لَهِیَ اَلْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»: و این زندگانى دنیا جز سر گرمى و بازى نیست و همانا سراى آخرت زندگانى است اگر دانندى.»[1]
گفت دنیا لعب و لهو است و شما کودکیت و راست فرماید خدا
3431 / د /1
تنیدن: چسبیدن.
صحبت کن: به معنای معاشقهکردن است، آمیزنده، هم بستر شونده.
مِساس: سودن، سایش.
مولانا مقایسهای میان آنها که به دنیا چسبیدهاند و آنها که در فکر آخرت و وصال حق هستند، میکند. او می گوید: پوشیده از ثروت و مکنت شدی و در شمار توانگران قرار گرفتی. حال اگر از این دنیا کوچ کنی، چه کار خواهی کرد؟ برای پرورش جسمت، حرفهای یاد گرفتهای؟ حالا باید به کاری دست بزنی که دین و ایمانت پرورده شود. فن و حرفهای بیاموز که در آخرت، محصول و فایدهْ آن آمرزش باشد. جهان آخرت، شهری است که بازارهای فراوان و داد و ستدهای بسیار دارد تا مبادا گمان کنی که داد و ستد فقط در همین دنیاست.حق تعالی فرمود: کسب و سود این دنیا پیش کسب سود آخرت مانند بازی کودکان است. مولانا معتقد است دولت این جهان و آن جهان در سایه پیروى از ارشاد و تعلیم مردان کامل است و آن که از این دولت روى بگرداند در هر دو جهان تهیدست ماند، و اگر در این جهان از نعمت دنیا برخوردار است در آن جهان گرفتار است. بنده باید در این جهان کارى کند که در آن جهان حاصل کار و کسب او آمرزش خدا باشد. مضمون ابیات بر گرفته از حدیث نبوى است. سیوطى در تفسیر درّ المنثور ذیل آیه «أَصْحابُ اَلْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِیلاً» [2] روایتى از صفوان بن محرز آرد که ترجمه آن این است: روز رستاخیز دو مرد را آورند یکى در دنیا پادشاه بوده، چون حساب او را کشند بندهاى به شمار آید که کارى نکرده. پس بفرمایند تا او را به دوزخ برند. و دیگرى در دنیا پلاسى داشته، پس حساب او را کشند. گوید پروردگار من چیزى به من عطا نفرمودى تا حساب آن را از من خواهى. گوید بنده من راست گفت. او را وا گذارید. پس بفرمایند تا او را به بهشت برند.
( 2608)کودکان سازند در بازی دکان |
|
سود نبود جز که تعبیر زمان |
( 2609)شب شود در خانه آید گرسنه |
|
کودکان رفته بمانده یک تنه |
( 2610)این جهان بازیگه است و مرگ شب |
|
بازگردی کیسه خالی پرتعب |
( 2611)کسب دین عشق است و جذب اندرون |
|
قابلیت نور حق را ای حرون |
( 2612)کسب فانی خواهدت این نفس خس |
|
چند کسب خس کنی بگذار بس |
( 2613)نفس خس گر جویدت کسب شریف |
|
حیله و مکری بود آن را ردیف |
تعبیر: به معنای گذراندن زمان و پرکردن وقت است، وقت گذرانى.
تعب: رنج.
جذب: کشش.
حَرون: سرکش.
خس: پست.
نفس خس: نفس امّاره است که ما را به دنیا و شهوات سرگرم میکند.
ردیف: به معنای همراه و پیوسته است.
مولانا می گوید: کار دنیادوستان مثل بازی کودکان است که ادای بزرگترها را درمیآورند. آنها که در راه حق نیستند، زندگی دنیایی آنها مثل بازی بچهها در کوچه است که در پایان حاصلی جز خستگی و گرسنگی ندارد. «پیشه دینی» به معنای عشق حق است و اینکه اندرون تو قابلیت و جذب نورحق را پیدا کند. نفس فرومایه به کسب فانی دنیا علاقه نشان میدهد. تا کی میخواهی به کسب بیارزش بپردازی؟ هرگاه نفس پست، خواهان کسبی شریف و ارزشمند شد بدان که حیله و نیرنگی در پشت آن قرار دارد.
چکیدهْ کلام مولانا در این ابیات این می شود که خوشیها و لذتهاى این جهان ناماندنى است و برابر زندگانى آخرت جز بازیچه نیست. درست است که آخرت جاى حساب است، لیکن با توجه به نتیجهاى که بر کسب مترتب است، بازار و کسب حقیقى در آن جهان است، و آن چه در این جهان مىبینیم صورتى مقابل آن است. چه، آن چه در این جهان از رفت و آمد و حرکت و سکون و داد و ستد است، جملگى اعراض است و عَرَض نماندنى و نابود شدنى است. حالى که آن جهان، جهان باقى است و پایان نیافتنى.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |